Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-04-30@22:55:20 GMT

اصلاح، عقب‌نشینی نیست

تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۸۴۲۴۲

اصلاح، عقب‌نشینی نیست

به گزارش «تابناک» به نقل از مهر، می‌گوید این چیزی که الان در جامعه می‌بینیم بروز انقلاب نیست. انقلاب در کشورمان را نه ممکن و نه مطلوب می‌داند. می‌گوید علت نارضایتی‌ها در کشور عمومی، فراگیر و متکثر است و نباید اعتراضات را فقط به یک ماجرای زنانه تقلیل داد. از عملکرد رسانه‌های رسمی کشور انتقاد می‌کند و می‌گوید اعتراضی که به کف خیابان آمده، می‌شد در رسانه مطرح شود اما رسانه ما نارضایتی‌ها و اعتراضات را پوشش نمی‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اصلاح در جامعه را عقب‌نشینی نمی‌داند و می‌گوید معترضان خواستار یکسری تغییرات و پاسخ به اعتراضاتشان هستند که باید مورد توجه قرار گیرد.

مشروح گفتگو با پرویز امینی مدرس دانشگاه و تحلیل‌گر سیاسی به شرح زیر است:

به نظر شما وقایع اخیر که در کشور رخ داد، دارای چه ماهیتی است و چرا این اتفاقات را شاهد بودیم؟

در رخدادهای اواخر تابستان و پاییز ۱۴۰۱ دو عنصر مشترک یعنی نارضایتی عمومی و تغییرخواهی وجود داشت. از هر زاویه دیدی که بخواهیم مسائل اتفاق افتاده در ایران را در این بازه زمانی بررسی کنیم، نمی‌توانیم این دو عنصر نارضایتی‌های عمیق و گسترده و میل به تغییرخواهی را نادیده بگیریم. ما دست کم ۴ شکل عمومی برای ظهور نارضایتی و تغییرخواهی داریم. شکل اول انقلاب است که برای آنکه ما روی خیزش اعتراضی و تغییرخواهی بتوانیم اسم انقلاب بگذاریم، باید واجد رهبری و ایده فراگیر، مقبول و مشروع برای جایگزین شدن بر نظم سیاسی موجود باشد. یک ایدئولوژی دارد که مجموعه‌ای از حرکت‌ها و شعارها را پشتیبانی می‌کند و به لحاظ نتایج هم قادر است یا ساختار سیاسی موجود را در هم بشکند که به آن انقلاب سیاسی می‌گوئیم یا فراتر از آن است که باید بتواند تغییری را در ساختار اجتماعی ایجاد کند که به آن انقلاب اجتماعی می‌گوئیم.

آیا می‌توان به اتفاقاتی که در حال حاضر در کشور می‌افتد، عنوان «انقلاب» داد؟

این چیزی که الان در جامعه می‌بینیم بروز انقلاب نیست چرا که ایدئولوژی فراگیر و ایده جایگزینی در آن وجود ندارد، رهبری فراگیر، مقبول و مشروع هم ندارد و به لحاظ نتایج هم باید گفت که ساختار سیاسی ما آنقدر شکننده نیست که با این اتفاقات سریع در هم شکسته شود و ایده جدید، ساختار جدید یا جایگزین جدیدی بر سر کار بیاید.

شکل دیگر ظهور نارضایتی و تغییرخواهی چیست؟

صورت دوم، جنبش اجتماعی است که حول و حوش یک مسئله مشخص شکل می‌گیرد. جنبش اجتماعی مانند انقلاب معطوف به ساختار نیست، بلکه معطوف به یک مسئله مشخص است و در کشاکش با سیستم سیاسی تلاش دارد چیزی را که وجود ندارد، به عرصه بیاورد یا چیزی را که وجود دارد و مورد رضایت نیست، از دستورکار خارج کند. در این فرآیند یک رهبر وجود دارد و اتحادیه، سندیکا یا یک حزب سیاسی متولی جنبش اجتماعی می‌شود.

مثلاً در یک دوره تاریخی در ایران، جنبش تحریم تنباکو را داشتیم که یک جنبش اجتماعی بود و حول و حوش مسئله‌ای مشترک یعنی واگذاری انحصار بازرگانی توتون و تنباکو به یک شرکت انگلیسی شکل گرفت. جنبش‌های زنان یا کارگری که حول و حوش حقوق زنان و کارگران شکل می‌گیرد، جنبش‌های کلاسیک هستند. در مقابل، جنبش‌های نوین اجتماعی را داریم که جنبش‌هایی فراصنفی هستند، مانند جنبش دانشجویی که زمانی که یک چیزی را به عنوان کانون اعتراض تلقی می‌کنند، معطوف به خواسته‌های صنفی دانشجویان نیست بلکه خواسته‌های عمومی‌تری است. جنبش‌های ضد جنگ یا جنبش‌های زیست محیطی هم جنبش‌های نوین هستند.

آیا وقایع اخیر در ایران را می‌توان جنبش اجتماعی تلقی کرد؟

درباره جنبش اجتماعی گفتیم که یک مسئله مشخص مطرح می‌شود و تلاش دارد چیزی را که وجود ندارد، به عرصه بیاورد یا چیزی را که وجود دارد و مورد رضایت نیست، از دستورکار خارج کند. در حوادث اخیر ایران در برخی از لحظات شاهد جنبش اجتماعی بودیم، به گونه‌ای که بلافاصله بعد از ماجرای مرگ «مهسا امینی» عده‌ای خواستار آن شدند که گشت ارشاد دیگر از دستورکار خارج شود.

درباره اشکال دیگر ظهور نارضایتی و تغییرخواهی توضیحاتی دهید.

سومین صورت اعتراضات که می‌تواند تغییرطلبی و اعتراض‌خواهی را دنبال کند، اصلاحات است. تفاوت اصلاحات با انقلاب و جنبش اجتماعی این است که از روش‌ها، امکانات و توانایی‌های خود ساختار استفاده می‌شود و ساختار خودش تمهیداتی دارد و مسیرهایی را باز می‌کند تا از درون آن اعتراضات و تغییرطلبی‌ها پیش رود. برای مثال، شما می‌توانید در بستر نهاد انتخابات از یک موضع، دکترین سیاسی، سیاست‌گذاری یا تصمیمی که ناراضی هستید، فاصله گرفته و به دکترین و سیاست‌گذاری جناح و طرف مقابل رأی دهید. رسانه‌ها هم ظرفیت‌هایی هستند که اجازه می‌دهند اصلاحات از درون ساختار انجام شود، چرا که رسانه‌ها، سندیکاها، اتحادیه‌ها و احزاب ظرفیت‌های درون ساختار برای پالایش وضعیت موجود هستند.

شورش اجتماعی هم نوع دیگری از ظهور نارضایتی و تغییرخواهی است. شورش اجتماعی چه ویژگی‌هایی دارد؟

چهارمین شکلی که امکان دارد تغییرطلبی و اعتراض در آن پیگیری شود، شورش اجتماعی است که شورش اجتماعی با آن سه مورد مذکور در تغییرطلبی و اعتراض مشترک است، اما هیچکدام در نتایج و فرآیند شبیه هم نیستند. شورش اجتماعی فاقد سازمان‌دهی، رهبری و ایده جایگزین است و اعتراضی است که از یک خشم فروخورده و غریزه انتقام و نفرت سر می‌زند. معمولاً شورش‌ها عقلانی نیستند و سطح ویرانگری آن هم بسیار بالاست و سرعت گسترش آن نسبت به انقلاب یا جنبش اجتماعی بالاتر است. البته شورش‌های اجتماعی می‌توانند تبدیل به جنبش اجتماعی یا تبدیل به جنبش انقلابی با هدف تغییر ساختار سیاسی شوند.

رفتارهایی که در جریان شهادت شهید آرمان علی‌وردی یا شهید روح‌الله عجمیان اتفاق افتاد، خشونت‌های عریان بود

آیا می‌توان وضعیت فعلی کشور را شورش اجتماعی دانست؟

نزدیک‌ترین تصویری که ما از وضعیت موجود داریم، این است که ما با یک شورش اجتماعی فراگیر روبرو هستیم که مانند جنبش اجتماعی ایده جایگزین و مسئله مشخصی که قرار باشد در آن حل و فصل شود ندارد، ظرفیت و توان دگرگونی ساختاری هم در آن وجود ندارد، رهبری ندارد، جایگزین و ایدئولوژی مشخصی ندارد و سطح و حجم خشونت هم در آن بسیار بالاست. البته در انقلاب هم ما کم و بیش خشونت داریم، اما خشونت در آن تا حد زیادی کنترل شده است و در انقلاب، رهبران مسیر ورود و خروج به مسائل را تنظیم، تعیین و هدایت می‌کنند، اما در شورش اجتماعی یک خشونت کنترل نشده داریم که به شدت ویران‌ گر است. برای مثال، رفتارهایی که در جریان شهادت شهید آرمان علی‌وردی یا شهید روح‌الله عجمیان اتفاق افتاد، خشونت‌های عریان بود.

آیا می‌توان اعتراضات اخیر در ایران را صرفاً به دلیل مطالبات حوزه زنان دانست؟

باید قبول کنیم که اعتراض و نارضایتی در کشور وجود دارد و علت نارضایتی‌ها هم عمومی، فراگیر و متکثر است. نباید این اعتراضات را فقط یک ماجرای زنانه دید یا گفت که فقط دهه هشتادی‌ها معترض به وضع موجود هستند. نارضایتی‌ها فراگیر و عمومی است و معترضان برای اعتراضات خود هم استدلال سیاسی و هم ادله اقتصادی دارند.

چه شد که مردم نسبت به وضعیت اقتصادی کشور معترض شدند؟

نارضایتی‌های اقتصادی فراگیرترین نوع نارضایتی‌ها است. زمانی که شما به آمارهای دهه ۹۰ نگاه کنید، می‌فهمید چرا در یک نیم دهه سه شورش اجتماعی فراگیر در کشورمان اتفاق افتاد که هر کدام از دیگری نیرومندتر و ویرانگرتر است. اعتراضات ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ همگی شورش‌های اجتماعی بودند. کل رشد اقتصادی ما در دهه ۹۰ صفر بوده است، نرخ سرمایه گذاری منفی بوده است، مطابق با شاخص درآمد سرانه، رفاه عمومی در دهه ۹۰ بیش از ۳۵ درصد به طور متوسط کاهش پیدا کرده است، ضریب جینی در بدترین وضعیت خودش قرار دارد و شکاف درآمدی از ۱۱ برابر به ۱۴ برابر افزایش پیدا کرده است. دولت در بستر این وضعیت، آزادسازی قیمت‌ها را هم انجام داد و برای افراد جامعه احساس ناتوانی برای تنظیم اقتصادی زندگی و معیشت کاملاً محسوس شد. بر این اساس حوادث اخیر در کشورمان علل اقتصادی هم داشت.

فارغ از مسائل اقتصادی، چه عوامل دیگری منجر به بروز حوادث اخیر در کشورمان شد؟

این حوادث علت فرهنگی هم دارد، چرا که جامعه ما نسبت به دو تا سه دهه قبلی وضعیت متکثری از نظر سبک زندگی، ارزش‌های فرهنگی و جهان نگری به مسائل پیدا کرده است. البته سیستم سیاسی می‌خواهد یک تصویر واحد از جامعه نشان دهد که درست نیست. طی سال‌های اخیر خشم‌هایی به لحاظ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در جامعه به وجود آمد که این نارضایتی‌ها به مثابه یک بهمن فرود آمد.

چرا این نارضایتی‌ها به شکل شورش ظهور پیدا کرد؟

یکی از دلایل آن، انباشت نارضایتی و اعتراضات است و یک بخش مهم دیگر آن است که نهادهای میانجی در جامعه که حوزه عمومی را نمایندگی می‌کنند و می‌توانستند این خشم و نارضایتی‌ها را تبدیل به اعتراضات مدنی کنند، در گذر زمان یا فرسوده شدند یا در سیاست گذاری‌ها کنار گذاشته شدند. شاید بتوان گفت که اعتراضات اخیر، اولین اعتراض فراگیر و عمومی باشد که هیچ گروه یا سازمان سیاسی در آن هیچ نقشی نداشت. در این شرایط اعتراضات فرصت پیدا نمی‌کند که درون این محیط میانجی پالایش شود، ظرفیت مدنی پیدا کند و بعد ظهور و بروز یابد، بلکه سریعاً به کف خیابان می‌آید.

برای آنکه اعتراضات و مطالبات به حق مردم پیگیری شود، رسانه‌ها چه وظایفی بر عهده دارند؟

اعتراضی که به کف خیابان آمده، می‌شد در رسانه مطرح شود اما رسانه خصوصاً رسانه رسمی گشودگی ندارد و قادر نیست نارضایتی‌ها و اعتراضات را پوشش دهد. تفاوت و تکثر آرا روی یک موضوع کاملاً طبیعی است، اما رسانه نمی‌خواهد این کثرت را بپذیرد و این گشودگی را برای طرح مسائل نه حتی برای حل مسائل بپذیرد. ما ۲۰ تا ۲۵ سال در حوزه رسانه عقب هستیم و رسانه الان مرجعیت خودش را از دست داده است، این در حالی است که مهمترین عملکردی که یک رسانه می‌تواند داشته باشد آن است که مرجعیت اجتماعی داشته باشد. اگر رسانه قابل رجوع اجتماعی نباشد، برای چه وجود دارد.

مشکل این است که رسانه ما مرجعیت خودش را از دست داده است و مرجعیت به خارج از کشور، اپوزیسیون سیاسی و به بدترین اپوزیسیون ساختار سیاسی منتقل شده است و شکل ظهور و بروز اعتراض از خارج از کشور نمایندگی می‌شود و آنان می‌گویند که دیگر کشتن مامورهای سیستم غیراخلاقی نیست، بلکه نکشتن آنان غیراخلاقی است. ما در طول زمان این خطای بزرگ را مرتکب شدیم و فکر کردیم اگر اعتراضاتی که در جامعه وجود دارد در ساحت رسانه طرح نشود، منتفی می‌شود، این در حالی است که اگر در رسانه مطرح نشود، اعتراضات یک نماینده دیگر برای ظهور و بروز خود پیدا می‌کند.

آن روزی که روح الله زم دستگیر شد، بنده همان زمان مطلبی نوشتم و گفتم مسئله روح الله زم نیست، بلکه مسئله کانون اعتراض است. اعتراضات وسیع است و اگر رسانه ما اعتراضات را نمایندگی نکند و روی آن سرپوش بگذارد، اعتراض نماینده‌ای برای خودش پیدا می‌کند و دنبال جایی می‌گردد که بتواند آن را بازتاب دهد. تصور می‌شد که با دستگیر کردن روح الله زم مسئله حل می‌شود، در حالی که اعتراضات به سمت یک رسانه وحشی‌تر خارجی رفت که به هیچ وجه مناسبات حرفه‌ای و اخلاقی در آن وجود ندارد.

همچنین زمانی که تاج زاده دستگیر شد، بنده گفتم که مسئله تاج زاده نیست. تاج زاده عامل و شکل دهنده به نارضایتی‌ها نیست، بلکه او سطحی از نارضایتی‌ها را بر اساس دکترین خودش نمایندگی می‌کند و عنصر ظهور و بروز آن اعتراضات است. الان این نمایندگی به سمت یک فوتبالیست و ورزشکاری رفته که مشخص نیست آیا متوجه است چه حرف‌هایی می‌زند، آیا معنای حرف‌هایش و آثار آن را می‌فهمد و مصالح عمومی را درک می‌کند یا خیر. شما زمانی که با یک سیاستمدار اپوزیسیون روبرو هستید، او حداکثر اپوزیسیون ساختار سیاسی است اما درکی از منافع ملی و تجربه سیاسی دارد، می‌داند که هر حرف و رفتاری چه پیامدهایی دارد، چقدر ظرفیت اپوزیسیون را باید به صحنه آورد و در چه میدان‌هایی باید به صحنه آورد.

در‬ اصل‬ ۲۷‬ قانون‬ اساسی‬ آمده‬ است‬ تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. ‏‏‬این اصل از قانون تا چه حد در کشورمان اجرا می‌شود؟

به اعتقاد بنده به این علت شورش در جامعه اتفاق می‌افتد که نهادهای میانی از دست رفته و اصل ۲۷ قانون اساسی در حالت تعلیق است. ما بیش از ۴۰ سال است انتخابات برگزار می‌کنیم و صندوق رأی می‌گذاریم اما یک زمینه مدنی ایجاد نکردیم که جماعتی که به مسئله‌ای درست یا غلط، خوب یا بد معترض هستند، آن را بتوانند مطرح کنند. اعتراضات باید در یک جا ظهور و بروز مدنی یافته و راه خودش را پیدا کند.

چرا اعتراضات اخیر جنبش اجتماعی نیست؟

به این علت که جنبش‌های اجتماعی از درون نهادهای میانجی ظهور و بروز پیدا می‌کنند و نمایندگی آنها را این نهادها بر عهده می‌گیرند، اما الان چنین چیزی وجود ندارد و آنها امکان نمایندگی این اعتراضات را ندارند.

به نظر شما بهترین مدل تغییرخواهی و اعتراض کدام است؟

اصلاحات، چرا که اصلاحات با امکانات ساختار، به صورت مسالمت آمیز، تدریجی و در طول زمان انجام می‌شود. هزینه‌های آن کمتر و بیشترین فایده را برای ساختار دارد.

انقلاب در کشور ما مطلوب نیست چرا که ایده‌های جایگزین نسبت به جمهوری اسلامی ایران یعنی رجویست‌ها، پهلویست‌ها، تجزیه طلب‌ها و یک مشت آدم‌های پرت و پلا هستند که نمی‌توان آن‌ها را بر وضع موجود ترجیح داد

آیا در شرایط فعلی کشور امکان انقلاب وجود دارد؟

انقلاب در کشور ما نه ممکن و نه مطلوب است. مطلوب نیست چرا که ایده‌های جایگزین نسبت به جمهوری اسلامی ایران یعنی رجویست‌ها، پهلویست‌ها، تجزیه طلب‌ها و یک مشت آدم‌های پرت و پلا هستند که نمی‌توان آن‌ها را بر وضع موجود ترجیح داد. از سوی دیگر انقلاب ممکن نیست، چرا که ساختار سیاسی ما از ثبات و بدنه اجتماعی برخوردار است و نظام قدرت بسیج آنان را دارد. به نظرم جنبش اجتماعی مطلوب و یکی از موتورهای تغییر اجتماعی است.

تا چه حد لازم است که در کشورمان یکسری اصلاحات انجام شود؟

آن موضوعی که از همه کم هزینه‌تر و مطلوب‌تر است، اصلاحات است و الان بحث این است که چرا آن چیزی که مطلوب است، ممکن نمی‌شود. رادیکالیزم وضعیتی است که در جامعه ما وجود دارد و اجازه اصلاحات را نمی‌دهد. ببینید که رادیکالیزم در جامعه ما تا کجا پیش رفته که وقتی بهزاد نبوی هم که حتی سابقه زندانی سیاسی هم با آن مخالفت می‌کند به او می‌گویند مزدور! و حتی دورترین گرایش سیاسی به جمهوری اسلامی نیز مانند جبهه ملی ایران هم می‌گویند این شعارها، شعارهای ما نیست. رادیکالیزم اجازه اصلاح را نمی‌دهد و همیشه در روندهای تاریخی ما آن کسی که موضع برتر را داشته، رادیکالیزم بوده و همواره جریان‌های میانه‌رو از دور خارج شده یا به حاشیه رانده شده‌اند. بر این اساس یکی از موانع تاریخی که باعث می‌شود اصلاحات ممکن نشود، رادیکالیزم است که اجازه روندهای اصلاحی، مسالمت‌آمیز، تدریجی و با استفاده از واقعیت‌ها را نمی‌دهد.

یکی دیگر از موانع اصلاحات، مسئله نهادمندی است. حکمرانی ما باید به گونه‌ای باشد که سازمان نهادی آن نیرومند باشد و آنچه به عنوان نهاد و ساختار نهادی در جامعه ما پذیرفته شده است، باید کارویژه اصلی خود را انجام دهد. برای مثال، دستگاه قضا یکی دیگر از نهادهای مهم است و بسیار اهمیت دارد که مستقل از محیط سیاسی کار خود را انجام دهد و تابع امر سیاسی و انگیزه‌های سیاسی نباشد و جهت گیری های خود را متناسب با ظرفیت‌های سیاسی تنظیم نکند. در صورتی که دستگاه قضا اینگونه نباشد و تحت تأثیر مسائل سیاسی اقدام کند، اعتبار خود را از دست می‌دهد. دستگاه قضا یک نهاد اجماعی است و نهاد اجماعی با نهاد رقابت پذیر تفاوت دارد. به عبارت دقیق‌تر مجموعه نهادهای ما به دو دسته نهادهای اجماعی و نهادهای رقابت پذیر تقسیم می‌شوند که نهادهای رقابت پذیر نهادهایی هستند که در آن اختلاف، تکثر و ضدیت‌ها مشکلی ایجاد نمی‌کند مانند مجلس، قوه مجریه و شوراها که از درون یک انتخابات و فضای رقابتی شکل می‌گیرند. در مقابل نهادهای اجماعی مانند شورای نگهبان، دستگاه قضا و صدا و سیما را داریم که ماهیت آن با نهادهای رقابت پذیر تفاوت اساسی دارد.

زمانی که مهسا امینی فوت کرد دو مساله مطرح شد عده‌ای گفتند که وی بر اثر ضرب و شتم فوت کرده و عده‌ای نظر دیگری داشتند. قوه قضائیه تاکید کرد بر اساس گزارش پزشکی قانونی و تحقیقاتی که انجام شده است مهسا امینی بر اثر ضرب و شتم فوت نکرده است. یک نهاد اجماعی مانند قوه قضائیه باید آنقدر نفوذ رأی داشته باشد که بتواند جامعه را قانع کند. نهادمندی و قوی بودن سازمان‌های نهادی در جامعه بسیار مهم است و اگر یک سازمان نهادی ضعیف، بدکارکرد، کج کارکرد و یا کم کارکرد باشد، دیگر قدرت اصلاحی ندارد. نهاد انتخابات باید آنقدر نیرومند باشد تا افراد بتوانند هر نارضایتی و اعتراضی که دارند از طریق نهاد انتخابات پیش ببرند. همچنین رسانه باید آنقدر نیرومند باشد که از طریق ظرفیت رسانه‌ای، اعتراضات و نارضایتی‌ها را بازنمود کند و مسائل در آنجا مطرح شود.

چرا شورش اجتماعی اخیر تا این حد طولانی شد؟

افرادی که اعتراضاتی دارند می‌گویند ما اعتراضاتی داشتیم و خواستار یکسری تغییرات بودیم اما هیچ پاسخی به اعتراضات ما داده نشد، تغییراتی هم که می‌خواستیم اتفاق نیفتاد و اصلاحی صورت نگرفت. زمانی که سراغ سیستم سیاسی می‌رویم و می‌گوئیم چرا اصلاحات انجام نمی‌شود، می‌گویند در این شرایط هر اصلاحی انجام شود به معنای عقب نشینی است و چون اصلاحات عقب نشینی است، نباید هیچ گونه اصلاحی انجام شود. این در حالی است که یکسری خطاها، غفلت‌ها و ناکارآمدی‌ها وجود داشت که منجر به اعتراضات اخیر شد و رفع این ناکارآمدی‌ها به معنای عقب نشینی نیست. باید یکسری اقدامات انجام می‌شد که نشد و ترک فعل‌هایی وجود داشت، الان باید آن اقدامات انجام شود که این به معنای عقب نشینی نیست. اصلاح به معنای عقب نشینی نیست و یک معنا دیگر آن پیش‌روی است و آن است که سطح خطاها را با نگاه به چشم اندازهای آینده کاهش دهیم و ناکارآمدی‌ها کم شود. ما باید خطاها را جبران کرده و نارضایتی‌ها را برطرف کنیم.

چه وظایفی بر دوش رسانه‌هاست که باید به آن توجه کنند؟

رسانه باید مرجعیت داشته باشد. در واقع رسانه حزبی است که باید کارکرد سیاسی داشته باشد. کارکرد رسانه اطلاع رسانی است یعنی باید واقعیت را منعکس کند اما چیزی که در اخبار تلویزیون می‌بینیم با آن چیزی که در جامعه واقعیت دارد، فاصله دارد. برای مثال تنازعی در جامعه وجود دارد که آن تنازع باید در رسانه منعکس شود چرا که بخشی از واقعیت اجتماعی است. اگر شما آن موضوع را در رسانه مطرح نکنید، به این معنا نیست که آن واقعیت از بین می‌رود بلکه راه دیگری برای ظهور و بروز آن تنازع پیدا می‌شود. رسانه‌ها در ایران باید تغییرات اساسی کند که بخش مهم آن سخت افزاری و تکنیکی نیست، به این معنا که رسانه ما و به ویژه تلویزیون از نظر استودیو، دوربین فیلمبرداری و مجری مشکلی ندارد بلکه ایده پشت رسانه مشکل دارد که باید اصلاح شود.

در سال ۹۸ جامعه ایران دو تصویر مختلف از خود نشان داد. به این صورت که در آبان ۹۸ به یک شکل و در دی ۹۸ به شکل دیگری بود. در واقع دی ماه ۹۸ زمانی اتفاق افتاد که جامعه یک رخداد اعتراضی را در آبان ماه گذرانده بود اما در دی ماه ۹۸ تصویری از جامعه ایران ظهور پیدا کرد که گویا آبان ۹۸ تجربه نشده بود. ما در دی ماه ۹۸ یک ظهور اجتماعی فراگیر با علایق و سلایق مختلف را دیدیم و افراد و اقوام مختلف جامعه احساسات و عواطف خود را نسبت به سردار سلیمانی که بیشترین ظرفیت نمادی را به انقلاب اسلامی دارد و از لحاظ ایدئولوژیک چسبنده‌ترین مناسبات را با ساختار سیاسی داشت، نشان دادند. یعنی آن جامعه‌ای که ذیل یک سیاست گذاری درباره بنزین آن گونه در آبان ۹۸ ظهور پیدا کرده بود، در واکنش به شهادت سردار سلیمانی که نسبت وی با ساختار سیاسی بسیار عمیق و نزدیک بود، واکنش دیگری نشان دادند.

چه اتفاقی افتاد که در سال ۱۴۰۱ هم اعتراضاتی در کشور به وجود آمد؟

در واقع جامعه ما از نظر بنیادی نه آبان ۹۸ و نه دی ۹۸ است، بلکه جامعه می‌تواند بروز آبان ۹۸ و دی ۹۸ را داشته باشد. جامعه‌ای که می‌توانست دی نود و هشتی ظهور کند، با مجموع سیاست‌ها به سمتی حرکت کرد که آبان ۹۸ در سال ۱۴۰۱ با شدت، قدرت و ویرانگری بیشتر ظهور پیدا کرد. یک سری عوامل باعث اعتراضات اخیر شده است. موضوع اول ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی بود که ضربه سختی به اعتماد عمومی زد. مسئله بعدی وضعیت بازار بورس است که ملت فراخوانده شدند تا سرمایه‌های خود را وارد بازار بورس کنند اما بسیاری از افراد سرمایه‌های خود را در این بازار از دست دادند و دچار چالش‌های خانوادگی و اجتماعی شدند.

همچنین شعار دولت رئیسی «عدالت» بود اما در کمتر از ۹ ماه پس از روی کار آمدن این دولت، موضوع آزادسازی قیمت‌ها اتفاق افتاد. دولت روحانی عدالت خواه نبود اما حدود هفت سال طول کشید تا موضوع آزادسازی بنزین را انجام داد اما دولت سیزدهم پس از ۹ ماه از روی کار آمدن، آزاد سازی قیمت‌ها را عملیاتی کرد. دولت روحانی فقط قیمت بنزین را آزاد کرد اما دولت رئیسی آزادسازی قیمت کالاها را انجام داد. البته آنان می‌گفتند که فقط قرار است قیمت چهار قلم کالا افزایش پیدا کند و دستور می‌دهند قیمت سایر کالاها افزایش نیابد و تورم کنترل می‌شود اما الان می‌بینیم که میزان تورم به چه حد رسیده است. بعد از آن موضوع گشت ارشاد اتفاق افتاد و مادری جلوی ون گشت ارشاد قرار گرفت تا از دستگیر شدن فرزند بیمارش جلوگیری کند. جالب است که می‌گویند ما فقط ۵ ون گشت ارشاد داریم و سه ون هم خراب است. سوال آن است که زمانی ما حتی از نظر فیزیکی توان انجام کاری را نداریم، چرا روی مقوله گشت ارشاد اینقدر اصرار داریم؟

حرف بنده آن است که اینکه جامعه ما به شکل آبان ۹۸ ظهور کند یا به شکل دی ماه ۹۸ خودش را نشان دهد، در سیاست گذاری ها و حکمرانی ما تعیین تکلیف می‌شود. ما با اقدامات خودمان جامعه را به سمتی کشاندیم که وقایع آبان ۹۸ البته با شدت بیشتری تکرار شود. بخشی از جامعه ما آنقدر با ساختار سیاسی کشور درافتاده که حتی فوتبال را هم به محوری برای منازعه تبدیل کرده است، به گونه‌ای که می‌گوید اگر ورزشکاری سرود جمهوری اسلامی را بخواند، یعنی با ساختار و نظام است و با مردم نیست.

در اینجا سوالی پیش می‌آید که در شخصیت سردار سلیمانی چه بود که درست دو ماه پس از اعتراضات آبان ۹۸، دی ۹۸ و آن حماسه باشکوه در مراسم تشییع شهید سلیمانی ایجاد شد. شهید سلیمانی عمومیت را نمایندگی می‌کرد، یعنی می‌گفت من یک سری دیدگاه‌های ایدئولوژیک خاصی دارم اما لازم نیست در رد و قبول من فقط از موضع ایدئولوژیک با من ارتباط برقرار شود و از نقاط دیگر هم می‌توانیم با هم وارد ارتباط و گفتگو شویم. حرف سردار سلیمانی آن بود که کارآمدی من در تأمین یک خیر عمومی مانند امنیت و ساقط کردن داعش است.

شهید سلیمانی مخالف دو قطبی کردن جامعه بود و می‌گفت ما نباید جامعه را به با حجاب و بی حجاب و یا دو گروه راست و چپ تقسیم کنیم. یکسری تغییر و تحولات باید در نظام حکمرانی ما اتفاق بیفتد و آن آمدن به سمت نمایندگی عمومیت است. یکی از فیلسوف‌های قرن ۲۰ تعبیری تحت عنوان «اجماع هم پوشان» دارد و می‌گوید در یک جامعه متکثر با دکترین‌های اخلاقی، فلسفی و دینی متکثر ما با یک عدم توافق معقول و کثرت گرایی معقول روبرو هستیم و می‌گوید که در این شرایط ما باید به سمت اجماع هم پوشان برویم، یعنی نسخه‌ای را وسط میز بگذاریم که افراد به دلایل و انگیزه‌های مختلف به آن نسخه قائل شوند نه اینکه لزوماً پیوند مستقیم ایدئولوژیک با آن نسخه داشته باشند. شهید سلیمانی نماد آن اجماع هم پوشان بود، به گونه‌ای که همین رسانه‌های خارج از کشور که بسیاری از آنان از نظر اخلاقی سقوط کرده‌اند، زمانی که سردار سلیمانی شهید شد می‌خواستند به وی بی حرمتی کنند، اما اجماعی که شهادت ایشان ایجاد کرد، اجازه نداد که آنان این مسیر را ادامه دهند. ما باید در تغییر و تحولات حکمرانی خود این موضوع اجماع هم پوشان را در نظر داشته باشیم.

منبع: تابناک

کلیدواژه: دهه فاطمیه آلودگی هوا سهام عدالت رحمان عموزاد قانون هوای پاک عباس شیبانی پرویز امینی حوادث اخیر اعتراضات نارضایتی عملکرد مسئولان اصلاحات عقب نشینی دهه فاطمیه آلودگی هوا سهام عدالت رحمان عموزاد قانون هوای پاک عباس شیبانی معنای عقب نشینی چیزی را که وجود عقب نشینی نیست نارضایتی ها جمهوری اسلامی اعتراضات اخیر سردار سلیمانی رسانه مطرح ظهور پیدا جنبش اجتماعی شهید سلیمانی ساختار سیاسی شورش اجتماعی سیاست گذاری اتفاق افتاد ظهور و بروز رقابت پذیر دستگاه قضا وجود ندارد مسئله مشخص گونه ای انجام شود گشت ارشاد برای مثال پیدا کرده دی ماه ۹۸ جامعه ای جامعه ما روح الله رسانه ها رسانه ما باید آن آبان ۹۸

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۸۴۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!

آفتاب‌‌نیوز :

مهدی نصیری، چپ سابقاً انقلابی و سوپر منتقد جمهوری اسلامی که از درون ایران سیاست‌های حکومت را با تندترین ادبیات نقد و به ساختار‌ها حمله می‌کرد طی روز‌های گذشته بدون هیچ مشکلی از ایران خارج شد و به اتفاق همسرش برای یک سفر سه ماهه و دیدن فرزند خود به کانادا رفت.

به نوشته سازندگی، او در اولین فرصت نیز در گفت‌وگویی با تلویزیون بی‌بی‌سی در اقدامی شاذ و عجیب خواستار آن شد که اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاج‌زاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوری‌خواهی می‌توانند متحد شوند. نصیری از مهندس میرحسین موسوی، مصطفی تاج‌زاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاح‌طلبی نام برد که می‌توانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنت‌طلبان چاره‌اندیشی کنند.

پیش از بررسی این پیشنهاد عجیب و غیرمعمول باید پرسید که مهدی نصیری کیست و از چه جایگاهی چنین نسخه‌ای می‌پیچد؟ او اصلاح‌طلب است؟ خیر. آزادی‌خواه است؟ چنین چیزی در کارنامه او به‌خصوص در سال‌هایی که مدیرمسئول روزنامه کیهان بود، دیده نمی‌شود. چه آنکه مقالات تند‌وتیز و افشای نیمه پنهان روشنفکران، سیاستمداران و هنرمندان در دوره او در کیهان راه‌اندازی شد تا با تندروی‌های بسیار پنجه بر صورت این افراد بکشد.

هنوز فراموش نشده زمانی که او در غوغای جوانی سیر می‌کرد، چگونه مهندس بازرگان که دو برابر سن او در امر سیاسی کار کرده بود را تمسخر می‌کرد و وی را تخفیف می‌داد. با این حال مهدی نصیری در سال‌های اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنت‌طلب تغییر داد و با راه‌اندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را می‌شناختند، حیرت‌انگیز بود.

کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را می‌خواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریش‌هایش خرده گرفت و او را از دایره حزب‌الله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغه‌ای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.

اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بی‌آنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیف‌تر از آنچه نصیری می‌نوشت، بازداشت و دادگاهی می‌شدند. حال وی بی‌هیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفتگو با بی‌بی‌سی، رضا پهلوی را شاهزاده می‌خواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی می‌نشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن می‌گوید و خواهان یک اتحاد نامقدس می‌شود.

آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سال‌ها در حصر است، سخن می‌گویید؟ شما آیا نماینده جمهوری‌خواهان ایرانی هستید و سخنگوی آن‌ها شده‌اید؟ تاج‌زاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمی‌ماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنت‌طلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟

فردی که شما او را شاهزاده می‌خوانی، حتی نتوانست یک جمع پنج نفره را برای چند ماه دور هم نگهدارد؟ از کدام اپوزیسیون سخن می‌گویید؟ همان اپوزیسیون خائنی که کمر به تجزیه ایران و نابودی مردم بسته و هر روزه برای روسای جمهوری آمریکا و کشور‌های دیگر نامه فدایت شوم می‌نویسد که تحریم‌های اقتصادی علیه مردم را بیشتر کنند؟

فرض محال که محال نیست، اما آیا با این اتحاد نامیمون، ایران آباد می‌شود و در مدار توسعه قرار می‌گیرد؟ آیا مشکلات حل می‌شود؟ بی‌تردید شما با خیال خامی که دارید، کشور را به دامن یک خونریزی تمام عیار و جنگ داخلی سوق می‌دهید بدون اینکه دستاوردش توسعه و آبادانی ایران باشد.

مردم ایران به گواه تاریخ، همیشه از افراطیون لطمه دیدند. افراطیون چه در جایگاه چپ و چه از منظر راست با ناعقلانی‌گرایی سیاسی، بیشترین ضربات را بر پیکر این کشور زده‌اند.

شما نیز اکنون در همان جایگاه نشسته‌اید و به دلیل اینکه دو دوره در حیات سیاسی جمهوری اسلامی به شدت ذیل رادیکالیسم فعالیت کرده‌اید، می‌توان به قطعیت گفت، پیشنهاد غیرمنطقی شما ناممکن است. زیرا بین جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبان، دریایی از اختلاف تاریخی و نظری وجود دارد که نمی‌توان به سادگی از آن‌ها چشم پوشید.

جواد امام، محمد علی ابطحی و محمود صادقی درباره گفت‌وگوی اخیر مدیرمسوول سابق کیهان با BBC، سخن گفتند

روزنامه اعتماد نیز نوشت: «سوپر حزب‌اللهی دیروز که امروز رویکرد‌های براندازانه ارائه می‌کند.» این ترجیع‌بندی است که از دیروز و پس از مصاحبه مهدی نصیری و ارائه راهبرد از بین بردن فاصله از شاهزاده تا تاجزاده توسط بسیاری از چهره‌های سیاسی به گونه‌های مختلف تکرار شده است. چهره‌ای که در سال‌های ابتدایی انقلاب در دهه ۶۰ همکاری با کیهان را در قم آغاز کرد و بلافاصله پله‌های پیشرفت را به سرعت پیمود و در شمایل چهره رادیکال جناح راست و سوپر انقلابی در کیهان، نسخه‌هایی برای سرکوب منتقدان و دگراندیشان می‌نوشت.

نصیری که در حوزه متعلق به مکتب تفکیک (عدم ورود به حوزه سیاسی) بود در ادامه نه‌تن‌ها به عرصه سیاسی ورود کرد، بلکه به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بیش از اندازه در سیاست غوطه‌ور شد و از گذشته‌اش فاصله گرفت.

این، اما همه سرنوشت نصیری نبود؛ کار به جایی رسید که آرام آرام از سال‌های انتهایی دهه ۸۰ نوع دیگری از کنشگری را برگزید و منتقد تند تصمیمات نظام شد. مسیری که به شکل و شمایل دیگر، توسط محسن مخملباف و بسیاری دیگر از چهره‌های سیاسی بریده هم پیموده شده بود. چهره‌هایی که فعالیت خود را در عرصه سیاسی با اصرار در تحقق آرمان‌های انقلابی آغاز می‌کنند. اما نهایتا با انکار همان آرمان‌ها به خط پایان کنشگری سیاسی می‌رسند. مصاحبه نصیری در بی‌بی‌سی فارسی، اما در عرصه داخلی بازخورد‌هایی هم پیدا کرد.

محمود صادقی، چهره اصلاح‌طلب به این نکته اشاره کرد که: «اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاح‌طلب دموکراسی‌خواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فردمحور هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. ترسم نرسی به کعبه‌ای اعرابی! کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است...»

محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب از مهدی نصیری، مدیرمسوول اسبق روزنامه کیهان انتقاد کرد و نوشت: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب‌اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتن‌نویسی و اظهارنظر‌های تند حزب‌اللهی‌اش در گذشته توانست ریشه اصلاح‌طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزوسیونی‌اش مورد قبول اپوزوسیونی قرار می‌گیرد که ۴۰ سال است در تلاش برای براندازی هستند و نیازی به تازه‌وارد از راه دور آمده ندارند. گفته‌اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می‌داند نه شاهزاده می‌تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه‌مند به همکاری با شاهزاده است. مهندس موسوی، نرگس محمدی، فائزه هاشمی و تاجزاده هم، چون دلسوز این جامعه بوده‌اند در ایران باقی مانده‌اند و در زندان و حصر هستند. بد پوست خربزه‌ای زیر پای آقای نصیری انداخته‌اند تا تمامش کنند. هم از داخل حاکمیت و هم از خارج و از درون اپوزوسیون.»

با توجه به بازخورد‌های موضوع «اعتماد» گفت‌وگویی را با جواد امام، دبیر کل مجمع ایثارگران برنامه‌ریزی کرد تا درباره بخشی از دیدگاه‌های مطرح شده در این گفتگو بحث کند. امام با واکاوی گزاره‌های بنیادین اصلاحات به این نکته اشاره می‌کند که جمهوری مسیر طبیعی مشروطه ایرانی است و بازگشت دوباره به مشروطه در واقع نوعی عقبگرد محسوب می‌شود و فایده‌ای برای ایران نخواهد داشت. امام با واکاوی دیدگاه‌های چهره‌هایی، چون تاجزاده، موسوی و خاتمی رویکرد‌های افراطی چهره‌هایی مانند نصیری را برخلاف حرکت طبیعی اصلاحات ایرانی می‌داند.

صحبت‌های اخیر مهدی نصیری با بی‌بی‌سی بازخورد‌هایی در فضای عمومی کشور پیدا کرده است. نصیری در این گفتگو با بردن نام‌هایی، چون تاجزاده، میرحسین موسوی و اصلاح‌طلبان، دیدگاه‌هایی را مطرح کرده است. درباره این دیدگاه‌ها نظری دارید؟

از آنجا که مهدی نصیری اسامی افرادی مانند مهندس میرحسین موسوی و مصطفی تاجزاده و سایر چهره‌های اصلاح‌طلب را مطرح کرده، لازم است توضیحاتی درباره موضوع داده شود. این افراد مطرح شده، مواضع روشنی دارند و مشخص است سال‌های سال در راستای تحقق مفاهیمی، چون آزادی، عدالت، تنش‌زدایی، شایسته‌سالاری و... فعالیت می‌کنند. البته من نماینده این دوستان نیستم، اما تا جایی که می‌دانم، فردی مانند مصطفی تاجزاده هرگز در مسیری حرکت نکرده است که نصیری ادعا می‌کند. مسیر اصلاح‌طلبان و مرزبندی‌های آنان هم روشن است؛ مهدی نصیری نه از اصلاح‌طلبان نمایندگی دارد و نه می‌تواند از جانب افراد اصلاح‌طلب صحبت کند. پیشنهاداتی هم که در گفت‌وگوی اخیر خود طرح کرده، بیشتر در راستای انشقاق و تحت‌فشار قرار گرفتن جریانات داخلی بوده است نه دستیابی به انسجام. در واقع ایشان به دنبال دعوای جدیدی است. امروز بحث‌های مرتبط با براندازی روشن شده به قول سید محمد خاتمی، شرایط امروز کشور به گونه‌ای نیست که از طریق براندازی بتوان مطالبات مردم را محقق کرد. اتفاقا بسیاری از افرادی که نگران ایران و ایرانی هستند، هرگز نسخه براندازی را توصیه نمی‌کنند. شخصا نمی‌توانم شخصیت چهره‌ای مانند مهدی نصیری را تحلیل کنم و ببینم این اظهارات با چه مبنایی سازگار است. نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاه‌هایی است که قبلا توسط مهدی نصیری‌ها پایه‌گذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است.

چرا این‌طور فکر می‌کنید. در ظاهر یک چهره سیاسی و رسانه‌ای اظهاراتی را درخصوص موضوعی خاص مطرح کرده است، چرا فکر می‌کنید این رویکرد‌های مطرح شده، ابهاماتی دارد؟

بسیاری از دوستان اصلاح‌طلب، فعالان سیاسی و دانشگاهی، نقد‌هایی مبنایی‌تر، علمی‌تر و در چارچوب منافع ملی کشور مطرح کردند و با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو شدند، اما مهدی نصیری هرگز دچار این مشکلات نشد. این موضوع کمی نیست. چرا در ساختاری که با کوچک‌ترین نقد‌ها برخورد شده، هیچ برخوردی با اظهارات تند نصیری نشده است؟ به نظر می‌رسد مهدی نصیری امروز قصد دارد، افراد و جریاناتی را علیه اصلاحات تحریک کند. قبل از مهدی نصیری، بسیاری از براندازان بیرون از کشور به بن‌بست برخورد کردند. اگر قرار به پویش مسیری در ایران باشد، مسیر اصلاحات است و اگر ساختاری قرار باشد این پروژه را پیش ببرد، این جریان اصلاحات است که می‌تواند این پروژه را راهبردی کند. نصیری ابتدا باید خود را تعریف کرده و تبار سیاسی خود را روشن کند. اگر مهدی نصیری بخواهد جریانی را مخاطب قرار دهد، باید جریان خودبرانداز داخلی و اصولگرایان رادیکال را مخاطب قرار دهد. او نماینده اصولگرایان تندرو و رادیکال کشور است. چه افرادی که برانداز هستند و چه افراد و جریاناتی که با رفتار، عمل و سیاست‌های‌شان کشور را به سمت خودبراندازی سوق می‌دهند، به افکار و رفتار نصیری نزدیک هستند. مرزبندی اصلاحات کاملا روشن است. ما نگران آینده ایران، مردم، جوانان و زنان این سرزمین هستیم. اینکه ناگهان اصلاح‌طلبان و پهلوی ناگهان در کنار هم قرار داده شوند و ایده‌ای با عنوان از تاجزاده تا شاهزاده طرح شود، مشخص نیست از قوطی کدام عطاری بیرون آمده است.

آیا شما هیچ‌وقت با مهدی نصیری صحبتی داشته‌اید. از نزدیک او را می‌شناسید؟

زمانی صحبت محدودی با مهدی نصیری داشتم و ایشان تصور می‌کرد ممکن است سلطنت‌طلبان پایگاه‌های جدی در کشور داشته باشند. من به او پاسخ دادم که قطعا آنچه که بیرونی‌ها ساخته و پرداخته کرده‌اند، برآمده از اشتباهات جمهوری اسلامی بوده است نه توان طرف مقابل. جمهوری اسلامی هر نقد و اعتراض داخلی را به ناحق به جریانات بیرونی و سلطنت‌طلب‌ها منتسب کرده و به این شیوه برای آن‌ها ارزش افزوده سیاسی ایجاد کرده است. معترضان داخلی و منتقدان داخلی اساسا نسبت چندانی با براندازان بیرونی ندارند. ضمن اینکه ظرفیت‌های بسیاری در خارج از کشور وجود دارند که قلب‌شان برای ایران می‌تپد و حاضرند برای اصلاح وضع موجود هزینه دهند. این تصور که مردم ایران علاقه زیادی به تاج و تخت دارند یک توهم است. مردم ایران هزینه‌های بسیاری برای تحقق جمهوری داده‌اند و این انقلاب هم خروجی عملکرد رژیم گذشته بوده است. نادیده گرفتن همه این مسیر و سپردن کشور به دست فرد و جریانی که هیچ عملکرد مثبتی طی ۵ دهه گذشته نداشته است، منطقی نیست. چهره‌هایی مانند خاتمی، تاجزاده و میرحسین موسوی شخصیت‌هایی هستند که برای این کشور و آرمان‌های مردم هزینه داده‌اند. آنچه منافع مردم را تامین می‌کند، جمهوری، دموکراسی، آزادی، حاکمیت قانون و تنش‌زدایی است. نمی‌توان دوباره منافع و آینده مردم را به خطر انداخت و این آینده را دراختیار فردی سپرد که برای ایران و ایرانی اهمیتی قائل نیست و به دنبال به دست آوردن تاج و تخت خود است.

چه نسبتی میان این اظهارات و تندروی‌های داخلی و خالص‌سازی مشاهده می‌شود؟

اگر امروز به وضعیت موجود و یکه‌سالاری موجود، خالص‌سازی، شکاف میان مردم و دولت و... نقد‌های جدی داریم به این معنا نیست که قرار است مسیر سلطنت‌طلبی را در پیش بگیریم. اصلاح‌طلبان بدون مردم جایگاهی ندارند. مقوله‌ای که حاکمیت فعلی به آن نیاز دارد، بازگشت به حاکمیت مردم و سنجش مقبولیت جریانات سیاسی در داخل کشور است. اگر اپوزیسیون ایرانی قرار باشد به سمت معامله با افراد و جریانات امتحان پس داده بروند، مقبولیتی در جامعه نخواهند داشت. در جمع‌بندی می‌توان گفت که معلوم نیست صحبت‌های مهدی نصیری آیا توسط خودش بیان شده یا پروژه‌ای پشت این فرد است. تا شفاف‌سازی نشود، نمی‌توان تحلیل جامعی صورت داد. گذشته نصیری‌ها روشن نیست. مهدی نصیری علی‌رغم اینکه خود را ذیل مکتب تفکیک تعریف می‌کند و این دیدگاه اساسا معتقد به مشارکت در حکومت و ورود به آن نبودند به فعالیت‌های سیاسی ورود کرده است. آقای نصیری باید توضیح دهد چگونه از دل مکتب تفکیک به سمت فعالیت‌های سیاسی و حاکمیتی کشیده شده و نهایتا سر از یک قلمروی برهوت و نامشخص در آورده است. ما هرگز به دنبال ترقی معکوس نبوده و نیستیم. باید همه ظرفیت‌های کشور و ظرفیت‌های خارج از کشور در یک راستا جمع شوند و برای توسعه و پیشرفت و آزادی ایران به کار برده شوند. مسیری که نصیری‌ها طی می‌کنند، مشکوک است و بیشتر در راستای انشقاق و دعوا‌های سیاسی می‌توان آن را دسته‌بندی کرد.

فارغ از اینکه مهدی نصیری کیست و چه گذشته‌ای دارد و درباره تاجزاده و شاهزاده چه گفته، درباره تجمیع ظرفیت‌های جمهوری‌خواهان و اصلاح‌طلبان از یک‌سو و مشروطه‌خواهان از سوی دیگر صحبت کرده است. از منظر بنیادین آیا تمزیج و ترکیب این دو گفتمان (جمهوری‌خواهی و مشروطه‌خواهی) با هم امکان‌پذیر است؟

گفتمانی که ما در جریان اصلاحات دنبال می‌کنیم، در ادامه مسیر مشروطه‌خواهی است. اقتضای شرایط امروز ایران و گزاره‌ای که پاسخ داده است، حاکمیت رای و نظر مردم است. هنوز نسخه مناسب‌تری ارائه نشده است. آنچه ما از آن دم می‌زنیم بحث جمهوری است. اگر قرار باشد اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود و هزینه‌هایی که ملت ایران از زمان مشروطه تا به امروز پرداخته‌اند کنار گذاشته شود، نوعی بازگشت به عقب است. همین امروز افراد و جریاناتی در داخل کشور حضور دارند که دانش و تجربه لازم برای اداره کشور دارند، تصور اینکه همه این تجربه‌ها نادیده گرفته شده و استارت بازگشت به گذشته شود، اشتباه است. اقتضای امروز کشور نظام جمهوری است که مورد نظر اکثریت باشد. جمهوری هم به معنای رای و نظر اکثریت و حاکمیت قانون است. یکی از اشتباهات تحلیلی آن است که اشتباهات نظام جمهوری اسلامی با اشتباهات رژیم گذشته قیاس می‌شود درحالی که اگر اشتباهات رژیم گذشته نبود، اتفاقات سال ۵۷ رخ نمی‌داد و این همه هزینه متوجه کشور نمی‌شد. وقتی این همه هزینه برای حاکمیت مردم و قانون صورت گرفته باید تلاش کرد این ایده و آرمان محقق شود نه اینکه اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود.

برخی معتقدند مهدی نصیری‌ها از اصرار مطلق به انکار مطلق رسیده‌اند. یعنی چهره‌های تندرویی که در ادامه نوع متفاوتی از تندروی را تجربه می‌کنند. نظر شما چیست؟

اساسا تندروی و رادیکالیسم با جریان راست عجین است. تکلیف اصلاح‌طلبی با تندروی مشخص است، اساس اصلاح‌طلبی با میانه‌روی و خردورزی همراه است. روزی و روزگاری، نصیری‌ها روبه‌روی مطالبات مردم ایستادند و تندروی کردند، امروز هم بدون اینکه نمایندگی از مردم داشته باشد درباره آن‌ها صحبت کرده و راهکار‌های مساله‌ساز ارائه می‌دهد. من شناخت دقیقی از مهدی نصیری ندارم، بنابراین اظهارنظری هم درباره ایشان ندارم، اما برایم قابل فهم نیست، مدیر مسوول سابق کیهان به جای نقد گذشته خود و جریانی که به آن تعلق داشت، به سمت تخریب و انشقاق و دادن نسبت‌های ناروا به جریانات مختلف است. معتقدم خوب بود، نصیری این پیشنهاد را در ایران مطرح می‌کرد و دیدگاه فعالان سیاسی و مردمی را دریافت می‌کرد. میرحسین موسوی هر حرفی که زده و هر دیدگاهی را مطرح کرده در راستای مطالبات مردم بوده است. همواره هم بر حاکمیت قانون و اکثریت تاکید داشته، نمی‌توان از جانب مردم صحبتی کرد که به جای انسجام، انشقاق می‌آفریند. ایشان در داخل باید به فکر انسجام نیرو‌های داخلی بودند نه در خارج. معتقدم که مخاطب ایشان هم برانداز‌ها و خودبرانداز‌ها هستند. ایشان باید از خاستگاه اصلی خود که خودبرانداز‌های داخلی و برانداز‌های خارجی است، صحبت کنند نه از جانب اصلاح‌طلبان. اصلاح‌طلبان با برانداز و خودبرانداز فاصله دارند و معتقدند باید به فکر حاکمیت اکثریت بود.

دیگر خبرها

  • نسل کنونی جامعه در جنگ تمام عیار رسانه ای قرار دارند
  • کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان درباره مواضع تند مهدی نصیری
  • «بی حجابی» گره‌ای که با دست باز می‌شود
  • روایت رسانه اسرائیلی از عقب‌نشینی جزئی تل‌آویو برای توافق با حماس
  • جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
  • واکنش ترامپ به اعتراضات حمایتی از فلسطین در آمریکا
  • خیز اصلاح طلبان رادیکال به سوی خیابان به بهانه طرح نور/ روزنامه آرمان ملی: مسئله مذاکره با آمریکا و حجاب باید حل شود!
  • تحلیل عباس عبدی از اعتراضات دانشجویی در آمریکا: از این تنور نانی برای اصولگرایان محترم پخته نمی‌شود، بهتر است فکر دیگری کنند
  • اژه ای: جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی از این اقدامات و آرای ما، هر کدام بهره‌برداری‌های خود را می‌کنند
  • فاکتور اشتباه و شیطنت آمیز اصلاح طلبان در خصوص شرایط امید در جامعه/ آغاز کنش‌های انتخاباتی رادیکال‌ها پس از عملیات تحریم!